
اندوه سنگین می شود
اندوه که سنگین می شود می نشینم پاترلینی گوش می کنم چایم سرد می شود و به خودم قول می دهم، فردا وقتی از خواب برخاستم فقط جای دندان های تو روی شانه ام باشد جای لب هایت روی گونه ام جای دستت روی موهایم ج...
رستوران انار
رستوران تازه "انار"
دکور زیبا، چراغ های مسی، ترمه و موسیقی
صندلی خالی روبرو غم انگیزترین
صندلی این سو، غمگین ترین
صندلی این سو حرف می زند
کلمات را کنار هم می چیند
و زخمش را اندازه می گیرد
...
you are not obliged to stay with me
You don't need to feel obliged to stay with me, my love To put up with my miseries so patiently, my love
I am prepared to live with hate and fear of blowing up But you, a delicate crystal ...
لکه های لعنتی این فنجان وارونه
وقتی غمگینم شعر می شوی
وقتی خوشحالم خاطره،
بین کلمات و عکس ها
طوری گیر کرده ام که پرنده ها
روی شاخه این روزهایم می نشینند
بسم الله می گویند و فال حافظ می گیرند
صبور باید بود
با کلماتی که ب...
سال کبیسه ...
گناه سال کبیسه نیست که کسی
زادروزت را خجسته نمی گوید
گناه کابوسی است
که معشوقت را
در آغوش کسی نقاشی می کند که...
گناه درختان بیگناه
و روبان هایی رنگارنگ
که "عشق" و "کار" را بیهوده یکی ک...
شهربانو
باران نمی بارید اما
چشمم بارانی سرخی را می گشت در شلوغ شهر
که آتشی گداخته بود در خیابان!
عصر
دیدمت با سایه ای که کنارت راه می رفت
بارانی سفیدت
آب سردی بود روی همه پرسه هایم
...
رنگ داده بودی به این مرد خاکستری
رنگ داده بودی به این مرد خاکستریکه فقط سیگار می کشدکنار گلدان هاو خاکسترش را روی قالی ترکمن می پاشدراستیشب، آسمان، آتش و بامیانیادت هست....رنگ آدم می پرد وقتیروبروی آینه عکس سیاه و سفیدی را می ...
برای آوارگی ...
اگر هر آواره با خود شعری بیاوردچه خواهد شد؟آیا اروپا دیوان بیدلی نخواهد بودبا کلماتی گیج و عمیقبا حرف هایی از تاک های دمشق و بلخمدیترانه چطور دلش آمدتو را با شعرهایت غرق کنددریا چگونه توانستاین همه...
چون آواره ای ...
زبانت را به کام می گیرم
دستور کلمات را می شکنم
تا چیزی بگویم
مثل آواره ای که مرزها را می شکند
تا پیش از غروب آفتاب
به آبادی برسد ...
بامداد ۱۸اکتبر ۲۰۱۵
...
... بهار عربی !!
به داعش گلوله می فرستيدبفرستيداين باد خشمگين 'بهار عرب' از مديترانه می گذرد٢٦ هزار بار بمباران طرابلس کتاب ابن خلدون را نیز پاره می کند!
سينه ام را سپر كنم؟باكی نيستاما اين قايق...