رستوران تازه "انار"
دکور زیبا، چراغ های مسی، ترمه و موسیقی
صندلی خالی روبرو غم انگیزترین
صندلی این سو، غمگین ترین
صندلی این سو حرف می زند
کلمات را کنار هم می چیند
و زخمش را اندازه می گیرد
صندلی غمگینی که
قاشق، چنگال به دست می گیرد
و روزهایش را
تکه تکه می کند
اما شب... مثل تکه سنگی در گلویش
زندگی گس است، گس
اگر شوری اشک بگذارد!
صندلی روبرو غم انگیزترین
صندلی این سو غمگین ترین
صندلی
چایش را محکم می گیرد
دستش می سوزد اما
سرد می نوشد
صندلی روبرو نگاه نمی کند
چیزی نمی گوید
صندلی این سو ساعتش را نگاه می کند
و خودش را می ریزد به خیابان
انار
اندوه ورم کرده درخت
که فقط سالی یک بار
ترک می خورد ....
من
سالی صد بار انار می شوم ...
31 جولای 2016